مبانی نظری صنعت داروسازی ، مشتری و بازاریابی
- شناسه : 92132
- موضوع : علوم پزشکی
- فرمت اصلی : docx
- تعداد صفحات : 100
- حجم فایل : 0.07 مگابایت
- در صورت مغایرت با توضیحات
- از طریق چت انلاین و واتساپ
- دانلود سریع پس از خرید فایل
- در هر زمان با چند کلیک سریع
مبانی نظری صنعت داروسازی ، مشتری و بازاریابی (فصل دوم تحقیق)
مسلمانان در سایر علوم طبیعی وابسته به پزشكی از قبیل داروسازی (صیدله)، گیاه شناسی (علم الحشائش)، علم الحیوان و ....به پیشرفتهایی دست یافتند زیرا همه ی این علوم در علم طب به كار میآید و دانش آنها برای تكیمل فن طب لازم است. داروسازی از فروع پژشكی است و از تاریخ به قدمت تاریخ انسان برخوردار است استعمال گیاهان به عنوان دارو در سراسر تاریخ مرسوم بوده و ثبت شده است. داروسازی (علم الصیدله) نزد دانشمندان قرون وسطی به نامهای بسیاری از جمله الادویه، علم المفردات، علم العقایید و اقراباذین و غیره نامیده شده است. در قدیم پزشكان شربتها و عصارهها را خود میساختند و گیاهان را نیز جمع آوری و انبار میكردند و نباتات و غیره نظارت شخصی خود حفظ میكردند و این روش تا قرن ششم میلادی ادامه داشت. از قرن نهم میلادی به بعد علاقه به گیاهان دارویی به شدت اوج گرفت و حكیمانی مانند مه سو (Mesue) ورازی و ابن سینا پیشگامان آن بودند. از این تاریخ به بعد اسناد و سوابق مكتوب در دست است. طب گیاهی با وصف دقیق گیاهان و قسمتهای مورد استفاده ی آن مقدار لازم و نوع بیماری كه باید درمان گردد. بر مبنای صحیحی قرار گرفت و پزشكان اسلامیدر تركیب داروها به نسبتهای معین سرآمد شدند.
جرجی زیدان مینویسد: (دانشمندان اروپا كه در رستاخیز خود در فن داروسازی مطالعه و تحقیق كردند دریافتند كه مسلمانان پایه گذار این علم بوده و آنان بوده اند كه برای نخستین بار روش های داروسازی را ترتیب داده و داروهای تازه ای را پیدا كردند) و آنها نخستین مردمیبودند كه به شكل امروزی داروخانه باز كردند.
صیدله، علم ادویه و شناخت داروهاست كه به انگلیسی (فارماكولوژی) نامیده میشود در آغاز پزشك .و داروشناس (صیدلانی)، هر دو یك شخص بودند.
در این علم از شناخت اشكال نباتات از جهت اینكه چینی، هندی، رومی، ایرانی و جز اینها بوده و از حوادث و معرفت آنها بحث میشود. ادویه ی مفرده به عقاقیر شناخته شد. و عربها نخستین مردمیبودند كه قراباذین (ادویه ی مركبه) را به شكلی كه اكنون در درست است، مرتب ساختند. دلیل این مطلب هم، اسامیپاره ای از داروها و گیاهانی است كه همان اسامیعربی و هندی و فارسی است كه عربها وضع نموده اند، مانند الكل كه از الكحول گرفته است. آگاهی به نحوه ی تهیه ی داروهایی كه پزشك تجویز میكرد، خود یك حرفه ی واجد اهمیت محسوب میشد. صیدله كه گاه به آن عطاره نیز گفته اند از قدیم شغلی آزاد و مایه احترام بود و لیكن همه داروشناسان درای اخلاق كریمه نبوده اند. برخی از آنها در ساختن و فروختن تقلب میكردند. از این رو مامون دستور داد كه امانت داروفروشان (صیادله) را امتحان كنند و معتصم عباسی نیز فرمان داد كه به دارو فروشی كه امانت او ثابت شد منشوری بدهند تا كار او مجاز شمرده شود. دارو فروش و امور مربوط به آن را تحت حسبه قرار داد.
از همان ابتدای كار اعراب بر اساس شیوه ی رایج در جندیشاپور دریافتند كه طبابت از داروسازی جدا است و داروسازی مهم است. ونیاز به تبحر و تخصص دارد و انجام آن برای كسی كه فقط طبابت بداند، میسر نیست، زیرا هرگز وقتی برای فرا گرفتن اصول آن نداشته است. بیمارستانهای بزرگ، داروسازانی داشتند كه فقط داروهای مورد نیاز بیماران خود را تهیه كرده و از روی نسخه در اختیار آنان قرار میدادند. این افراد حق طبابت نداشتند. اما در موارد عادی و در خارج بیمارستانها، پزشك معمولا خود نسخه را میپیچید و به هنگام عیادت بیمار همیشه مقداری دارو همراه داشت و در بسیاری از موارد هم طبیب به بیمار دستور های لازم جهت تهیه ی داروی مورد نیاز را داده و یا اینكه بیماران داروهای مورد نیاز خویش را از عطارها خریداری میكردند. در این مورد فروشنده شخصا موادی را كه عرضه میكرد میشناخت و یا خریدار خود انتخاب میكرد. از این رو چنانكه فی المثل از صیدله ی بیرونی، موجز ابن تلمیذ و بعضی ماخذ دیگر بر میآید در بیمارستانها حضور كسانی به عنوان صیدلانی مرسوم بود. ادویه مركبه را مسلمانان (اقراباذین) میخواندند. از آن جمله اقراباذین شاپور بن سهل، اقراباذین رازی و ابن تلمیذ
اقراباذین دیگری از آن طبیبی به نام ماسویه المارندی (مردینی) است، كه در بین غربیان به مسیو یونیور معروف است و ترجمه ی لاتین آن قرنها مرجع اطبای اروپایی بود. گویند همان ترجمه اساس و مبنای فارماكوپه نزد اروپاییها واقع گشت.